رفتن اتلیه
خوشمل مامان...بالاخره امروز بردیمت اتلیه تا ازت عکس بندازیم.....بخاطر اینکه صبح بهمون وقت داد من و دایی و دردونه باهم رفتیم....اوایلش خوب بودی ولی دیگه اخرهای عکس خوابت گرفته بودو همش نق میزدی و نتونستیم عکس لخت ازت بگیریم ولی فدای سرت یه روز که سرحال بودی میبرمت نفسم. .....تو تموم عکس ها ماه افتاده بودی بخاطر همین همشو انتخاب کردم...جیگمل مامان..... ...